داستان دربارة یک خانوادة پنج نفری است. روزی پدر خانواده وانتی میخرد. آنها پول کافی برای گوسفند قربانی ندارند، به جای آن مرغی میخرند؛ اما متوجه میشوند که مرغ شل است. پدر میخواهد مرغ را قربانی کند، اما مادر نمیگذارد. پدر خروسی برای قربانی میخرد، اما وقتی به خانه میآورد میبیند که مرغ از آمدن خروس بسیار خوشحال است و دوباره افراد خانه راضی به قربانی کردن هیچکدام نمیشوند. پدر خانواده را برای تفریح بیرون میبرد و وقتی برمیگردند مشاهده میکنند مرغ، تخم گذاشته است. مادر تصمیم میگیرد که تخممرغ را زیر چرخ ماشین بگذارد. کتاب برای مخاطبان با گروه سنی (ج) و (د) تهیه شده است.
