کتاب صوتی و Pdf – طلب آمرزش – صادق هدایت

طلب آمرزش
صادق هدایت
قسمتی از داستان: تا اینکه بچه چهارماهش تمام شد. هر شب و هر روز استخاره می کردم که بچه را بکشم یا نکشم. تا اینکه یک شب با خدیجه دعوای سختی کردم و با خود عهد کردم که سر حسین آقا را زیر آب بکنم. دو روز کشیک کشیدم روز دوم بود، خدیجه رفت از عطاری سر کوچه گل بنفشه بخرد. من دویدم توی اطاق بچه را که خواب بود از توی ننو برداشتم سنجاق را از زیر گلویم کشیدم. اما همینکه آ مدم سنجاق را توی پیشانیش فرو بکنم، بچه از خواب پرید و عوض اینکه گریه کند تو رویم خندید. خانم نمی دانید چه حالی شدم.

دانلود فایل های صوتی کتاب طلب آمرزش

دانلود فایل های PDF کتاب طلب آمرزش

avaye-buf-telegram

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟