داستان کوتاه:درگاهی پنجره-زویا پیرزاد پنجره روبه خیابان بازمی شد.درگاهی پنجره پهن نبود.با این حال آنقدر بود که بابدن کوچک پنج ساله ام به راحتی رویش
انتشارات کتابهای ممنوعه آوای بوف | Avaye Buf
کتابهای ممنوعه نایاب بدون سانسور PDF صوتی نوشتاری رایگان | آوای بوف | انتشارات Avaye Buf
داستان کوتاه:درگاهی پنجره-زویا پیرزاد پنجره روبه خیابان بازمی شد.درگاهی پنجره پهن نبود.با این حال آنقدر بود که بابدن کوچک پنج ساله ام به راحتی رویش