آزادی بیان و توهین به اعتقادات
آزادی از جمله تجملاتی است که هرکسی توان کسب آن را ندارد (کارل مارکس )
آزادی چیست؟
آزادی بیان چیست؟
معنای احترام چیست ؟
سنت به چه معناست ؟
آیا ما باید راه هایی را که گذشته گان رفته اند برویم ؟
آیا باید به عقاید احترام گذاشت؟
چه چیزی عقیده است و قابل احترام؟
معنای زندگی زناشویی چیست ؟
تعهد در ازدواج چیست و باید پایبند چه قوانینی بود ؟
محقق : ساسان قره داغی
بیشترین پرسش ها و سخنانی که بسیار در روزمره شاهد آنها هستیم مخصوصا در مقابل نقد سنت های اسلامی یا تمام ادیان و روابط بین مفاهیم آزادی رفتاری و آزادی بیان و در کل تمام رفتار های بشری بیشترین ایرادی که مردم از آزادی میگرند بدلیل ندانستن مفهوم آزادی است بسیاری تصور دارند: آزادی یعنی هر کاری که خواستی انجام بدهی (آزادی مطلق) !
آزادی مطلق :
توانایی کلی در انجام کارهاازیکسو، وداشتن انتخاب های مختلف و توانایی کسب هدفها از سوی دیگر میباشد. داشتن انتخابهای مختلف در مورد انجام یک کار (optionalityy) به این معنی است که اگر شخص بخواهد آن را انجام دهد، هیچ چیز نباید او را از انجام آن بازدارد و اگر نخواهد آن را انجام دهد، هیچ چیز نباید او را مجبور به انجام آن کند. حد بالای این قابلیت انتخاب این است که حتی عوامل درونی روانی نیز مانعی در انجام انتخاب ایجاد نکنند. میزان وجود این قابلیت انتخاب شخصی لزوماً ربط مستقیمی به خود مختاری حکومتی یک جامعه ندارد . اما آزادی، هرگز به معنی مجوز برای اعمال استبداد نبوده است ( ماهاتما گاندی )
آزادی مطلق یعنی امکان عملی کردن تصمیمهایی است که فرد یا جامعه به میل یا اراده خود میدهد. اگر انسان بتواند همه تصمیمهایی را که میگیرد، عملی کند و کسی یا سازمانی اندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند یعنی آزادی بی حد و مرز است. اما چون انسانها به طور اجتماعی زندگی میکنند، نمیتوانند آزادی مطلق داشته باشند. زیرا آزادی بی حد و مرز یک فرد به پایمال شدن آزادی افراد دیگر اجتماع میانجامد. به همین سبب است که هر جامعهای با قانونها و مقررات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خاصی هم حافظ آزادیهای افراد آن جامعه میشود و هم حد و مرزهایی برای این گونه آزادیها به وجود میآورد. قانونها و مقررات جهانی نیز آزادیهای مردم سراسر جهان و حد و مرزهای آنها را در جامعه جهانی معین و مشخص میکنند. جوامعی که توانستهاند بر حاکمان خودکامه پیروز شوند و حکومتهای فردی و استبدادی را براندازند، از آزادیهای فردی و اجتماعی زیادی برخوردار شدهاند. قانون اساسی هر جامعه، اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق کودک یا پیماننامه حقوق کودک نمونههایی از تلاش هزاران انسان است که در راه بدست آوردن آزادیهای فردی و اجتماعی از آسایش و مال و جان خود گذشتهاند.امروزه با اینکه اصول آزادیهای فردی و اجتماعی در جامعههای کنونی جهان معین شدهاند، ولی هنوز راه درازی در پیش است تا این آزادیها که بر قانونها و اعلامیهها نقش یافتهاند در نظامها و حکومتهای سیاسی گوناگون جهان به سود مردم به کار بسته شوند. شکلهای تازهٔ استعمار و وابستگیهای سیاسی و اقتصادی و نطامی و فرهنگی بعضی از کشورها به قدرتهای بزرگ سبب محدود شدن و حتی از میان رفتن آزادیهای فردی و اجتماعی در بعضی از کشورها شده است.
آیزایا برلین برای آزادی حدودا ۲۰۰ تعریف را ادعا میکند. همین امر سبب شده است که تعریف دقیقی از آزادی ارائه نشود و به تبیین مصادیق آن اکتفا شود. با این همه میتوان برای آزادی دو شاخصه مهم در نظر گرفت. عدم وجود مانع ، که این شاخصه در تعریف لغوی آزادی نیز نهفته است (در زبانهای فارسی، انگلیسی و عربی) و دیگری امکان بروز و انجام خواستهای مورد نظر. برای فهم بهتر این مطلب میتوان به پرندهای در قفس اشاره کرد که پرنده را فاقد آزادی میدانیم چون دارای مانع است اما اگر پرنده از قفس آزاد باشد اما مجال پرواز نداشته باشد (مثلاً پرهایش بریده باشد یا به خاطر ضعف امکان پرواز نداشته باشد) باز هم وی آزاد تلقی نمیشود. توجه به دو شاخصه فوق برای تعریف آزادی ضروری است.
آخرین فیلسوف صاحب مکتب تاریخ فلسفهٔ غرب، معتقد بود آزادی جوهر حیات است همچنانکه کشش جوهر آب است.( هگل )
زندگی بدون آزادی ، شرم آور است . ( حکیم ارد بزرگ ) . آزادی، دریایی متلاطم و طوفانی است، مردان ترسو آرامش استبداد را بر این طوفان ترجیح میدهند .( توماس جفرسون ) آزادی عبارت است از دستزدن بههرکاری که بهوسیله قوانین موضوعهٔ حکومتی, که تفکیک قوا در آن بهحقیقت پیوسته است،منع نشده باشد. حکومتی که در آن قانون را هیات مقننه تدوین، قوه مجریه بصورت مجزا اجرا و قوه قضاییهٔ مستقلی آن را قضاوت میکند .( شارل دو منتسکیو ) آزادی فقط در عالم خیال وجود دارد .( شیلر) آزادی ما از نقطهای شروع میشود که آزادی دیگران پایان مییابد .( ویکتور هوگو )
واژه آزادی به خودی خود واژه گستردهای است و با عبارتهایی همچون آزادیهای اجتماعی و حقوق بشر آمیخته شدهاست . برخی از آزادیهای شناختهشده به شرح زیرند:
آزادی مذهب
آزادی پوشش
آزادی رفتاری
آزادی انتخاب
آزادی اقتصادی
آزادی تجمعهای صلحآمیز
آزادی رایدادن و انتخابات آزاد و دمکراتیک
آزادیهای اجتماعی
آزادی جنسی (از جمله آزادی در عشق به همجنس)
آزادی سیاسی
آزادی آکادمیک
آزادیهای قومی و ملیتی
آزادیهای مدنی
آزادی بیان
آزادی پسازبیان
آزادی رسانه و مطبوعات
آزادی انتقاد کردن از قدرت
آزادی اعتراض کردن
آزادی مقاومت (از جمله در برابر اشغال نظامی، استعمار و امپریالیسم)
آزادی در تولید هنر
آزادی عبارت است از حق انجام هرکاری که قوانین اجازه میدهد و انجام ندادن آنچه قانون منع کردهاست. )شارل دو منتسکیو) آنان که آزادی را فدای امنیت میکنند، نه شایستگی آزادی را دارند و نه لیاقت امنیت را. ( بنجامین فرانکلین )
آزادی در فلسفه، اختیار (آزادی اراده) در تضاد با جبرگرایی را در برمیگیرد؛ در سیاست، به آزادی اجتماعی و سیاسی که حقِّ همهٔ اعضای جامعه است، اشاره دارد .
کارل مارکس که یک آزادیخواه رادیکال بود، و یا در بیانی رادیکال آزادیخواهترین چهره مطرح در تاریخ فلسفه است . او خواستههای آزادیخواهانه انقلاب کبیر فرانسه را − که به لحاظ تأثیر فراگیر سرآمد انقلابهای جهانی است − جدی میگیرد و از پی شرطهای تحقق آنها میپرسد. اگر با خواستههای آزادی، برابری و همبستگی (“برادری”)، تا به آخر همراهی کنیم ، بودِشیابی آنها را در کمونیسم میبینیم. وی در خصوص آزادی می گوید :
«آزادی از جمله تجملاتی است که هرکسی توان کسب آن را ندارد.»
آزادی بیان چیست؟
- مفهوم آزادی بیان
برای شناخت بهتر آزادی بیان لازم است جایگاه آن در بین سایر آزادیها مشخص گردد. بنابراین ابتدا تعریفی از آزادیهای عمومی ارایه می گردد. آزادی های عمومی شامل اوضاع و احوال حقوقی معینی است که در قوانین پیش بینی گردیده است و به موجب آن هر فرد حق زندگی، فعالیت بدون فشار و اجبار را دارد این حق از طریق دادگستری و اجرای حاکمیت قانون مورد حمایت قرار می گیرد. آزادیهای عمومی با دو شاخه آزادیهای عمومی فرد (مثل رفت و آمد و آموزش و آزادی های عمومی فکری که بهانارادیسیاسی هم می گویند و در واقع آزادی عقیده آزادی بیان در این شاخه قرار می گیرد. در فرهنگ علوم سیاسی تعریف زیر را برای آزادی بیان عنوان کرده اند:«آزادی افراد در بیان عقیده و ایراد نطق و خطابه بدون ترس از دخالت دولت» اما برای اولین بار یک تعریف حقیقی از آزادی بیان به معنای اعم و همچنین آزادی مطبوعات در سال ۱۷۸۹ در اعلامیه حقوق بشر و شهروند انقلاب کبیر فرانسه ارائه شد:«آزادی عبارت از انجام هرکاری است که به دیگری لطمه وارد نسازد بنابراین اعمال حقوق طبیعی هر شخص محدودیتی جز آنچه برای تامین حقوق طبیعی اعضای دیگر جامعه در نظر گرفته شده است ندارد و این محدودیت را فقط قانون تعیین می کند». جان استوارت میل آزادی بیان را گل سرسبد تمام آزادی های مدنی به شمار می آورد « زیرا بیان در واقع تبلور خارجی یا مظهر بیرونی قضاوتهای ذهنی و عقلایی ما به شمار می رود و آزادی قضات به هیچ وجه نمی تواند مستقل از آزادی بیان باشد »وی همچنین معتقد است سرکوب یک عقیده به سرکوب حقیقت می انجامد و می گوید:«اگر همه افراد بشر به جز یک نفر هم عقیده باشند همه این افراد در مقایسه با آن یک نفر حق بیشتری برای سرکوب کردن دیگران نخواهند داشت اگر عقیده همه آنها درست باشد آنها فرصت اصلاح خطای فرد را از دست خواهند داد و اگر عقیده آنها اشتباه باشد آنها برداشتی ملموس تر از نوعی حقیقت را که در اثر برخورد با خطا بوجود می آید از دست خواهند داد. وی معتقد است چون هیچ کس مصون از خطا نیست قضاوت درباره درستی و نادرستی یک عقیده باید به عهده همه افراد باشد وی همچنین ادعا می کند که تنها راه رسیدن به شناخت کامل هر موضوع شنیدن عقایدی است که افراد و شخصیت های گوناگون ممکن است درمورد آن موضوع داشته باشند.
کلمه آزادی یا آزادی بیان که در جوامع پیشرفته و مدرن همراه با دموکراسی و جزئی از آن به شمار میرود یک تعریف بیشتر ندارد : هر شخص آزاد است تا به وسیله قلم یا شفاها هر گونه نظری در هر مورد و به هر شکل بیان کند.
آزادی بیان یعنی آزادی اندیشه و عقیده، به مفهوم دیگر آزادی بیان ابزاری است جهت رساندن اندیشه و عقیدهای برای دیگران ، در مقدمهٔ اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در «بیان عقیده» آزاد و از ترس فارغ باشند بهعنوان بالاترین آرمان بشری اعلامشده است ، آزادی بیان معیاری اساسی برای هر نوع جامعهٔ چندصدایی و دموکراتیک است.
در برخی جوامع می توانیم ببینیم که تقص در این آزادی منجر به نابودی سایر موازین حقوق بشر می شود زیرا شما نمی توانید افکار و نیازهای خود را به صورت سانسور نشده بیان کنید .
آزادی بیانواقعی به معنیتعریف بالاست اما خیلی ها از آزادی بیان برداشت اشتباهی دارند مثال ها ی اشتباهی برای آزادی بیان ذکر می کنند در واقع آن را با آزادی رفتاری اشتباه می گیرند مانند مثال زیر :
شخصی آزاد میخواهد در هواپیما سیگار بکشد، حال اگر او در کابین مخصوص سیگاری ها نباشد، اجازه ی کشیدن سیگار به وی داده نمی شود ، سؤال اینجاست که چرا او با وجودیکه آزاد است و آزادی حق اوست اجازه کشیدن سیگار در مکان عمومی را ندارد ؟ زیرا همه مردم در هواپیما آزادند تا تنفس کنند اما سیگار کشیدن یک فرد سیگاری، آزادی و حق آنان در استفاده از هوای پاک را نقض میکند. اینجاست که دیگر فرد سیگاری آزادی برای کشیدن سیگار در هر مکانی را ندارد و اگر اینکار را انجام دهد معنای آن بی بند و باری و بی قانونی است که شایسته مجازات است.
آزادی بیان در قوانین بین المللی
بسیاری براین باورند که دسترسی به اطلاعات یک حق بنیادی بشری است منشأ این باور را می توان در ابزارهای بین المللی تضمین کننده حقوق بشر یافت. مهم ترین این ابزار اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ و ماده ۱۹ کنوانسیون بین المللی مدنی و سیاسی است. اما برای رسیدن به این آزادی سیر تحول تاریخی در غرب شکل گرفت ولی از اواخر قرن ۱۹ با گسترش مطبوعات گردهمایی های بین المللی انجام شد مهم ترین آن کنگره بین المللی مطبوعات در شیکاگو در سال ۱۸۹۳ و همچنین بلژیک در سال ۱۸۹۴ است که درباره آزادی جستجو و پخش اخبار و جریان آزاد اطلاعات بود. کنفرانس هایی نیز در سالهای ۱۹۳۲ و ۱۹۳۳ در کپنهاگ و مادرید برگزار شد که منجر به صدور قطعنامه در مورد مسائل مربوط به آزادی بین المللی مطبوعات گردید.
در سال ۱۹۴۸ در ژنو به توانایی جستجو، انتقال، انتشار و دریافت آزادنه افکار و عقاید اشاره شد. در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز در سال ۱۹۴۸ چنین ذکر شد «هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضآت مرزی آزاد باشد». در ماده مذکور آزادی اطلاعات یکی از عناصر آزادی بیان در نظر گرفته شد.
منشور ملل متحد نیز در سال ۱۹۴۵ در ماده اول آن اقدام به حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همگان را بدون تمایز از حیث نژاد، جنس زبان و مذهب به عنوان هدف بیان کرده بود.
ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب شانزدهم دسامبر۱۹۶۶ نیز چنین آورده:
۱) هیچ کس را نمی توان به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت قرار داد.
۲) هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و جستجو، اشاعه اطلاعات و افکار بدون توجه به سرحدنهایت خواه شفاهاً یا به صورت نوشته یا چاپ یا به صورت هنری یا هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد.» البته در همین ماده محدودیت هایی چون احترام یا حیثیت دیگران، حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت و اخلاق عمومی مورد تاکید واقع شده بود.
کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر در سال ۱۹۶۹ نیز که مربوط به حمایت حقوقی بین المللی درنمیکره غربی بود و تا حدود زیادی براساس کنوانسیون اروپایی شکل گرفته بود بر آزادی های اساسی مدنی و سیاسی تاکید داشته و بیان کرده«اعمال حقوق فوق(آزادی اندیشه و بیان)» نباید در معرض سانسور باشد . کنوانسیون اروپایی حقوق بشر مصوب ۱۹۵۰ در ماده ۱۰ خود آورده:«هرکس حق آزادی بیان دارد. این حق باید متضمن داشتن آزادی در عقیده کسب و اشاعه اطلاعات و عقاید بدون مداخله اقتدار عمومی و صرف نظر ار مرزها باشد». اعلامیه آزادی بیان و اطلاعات، کمیته وزرای شورای اروپا مصوب ۱۹۸۲ درماده ۲ مقدمه خود به ماده ۱۰ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر تاکید و در مورد آزادی بیان در ماده ۴ آورده: آزادی بیان و اطلاعات برای توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اانسان ضروری است و شرط پیشرفت هماهنگ گروه های اجتماعی و فرهنگی ملت ها و جامعه بین الملل به شمار می رود.
آزادی بیان در سوئد
در قوانین اساسی سوئد، در فهرست حقوق و آزادیها، نخست شش آزادی در ارتباط با آزادی اندیشه میآید: آزادی بیان، آزادی اطلاعات، آزادی اجتماعات، آزادی تظاهرات، آزادی سازمان و آزادی مذهب. در این میان تنها آزادی مذهب بدون قید و شرط است در حالیکه آزادیهای دیگر را قوانین جاری محدود میکنند. همچنین محدودیتهای مشابهی در مورد آزادیهای مادی اعمال میشود.
محدودیتهای آزادی بیان
همانگونه که در اعلامیه حقوق بشر نیز گفته شده برای آزادی بیان هم محدودیت هایی وجود دارد :
1 ـ محدودیتهایی در آزادی بیان وضع شدهاند که نباید آنها را نادیده گرفت :
2 ـ سخنانی که به منافع اشخاص ضرر بزند (مانند تهمت، و افترا)
3 ـ سخنانی که به جامعه بصورت کلی صدمه میزنند (مانند سخنان وقیح آمیز)
4 ـ احترام به حیثیت دیگران
5 ـ حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت و اخلاق عمومی
در این میان آزادی مذهب تنها آزادی است که بدون قید و شرط است که پرداختن به این موضوع خود نیازمند مقاله ای دیگر است اما ما اشاره ای به آن می کنیم ( آزادی ادیان حق ذاتی هر فرد است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر گرامی داشته شدهاست. آزادی ادیان عبارت است از آزادی یک فرد یا گروه برای ابراز کردن، عمل، رعایت و پرستش دین و باورهای خود در خلوت یا در سطح اجتماع. همچنین این آزادی شامل قدرت تغییر دین خود و یا اختیار داشتن در پیروی نکردن هیچ آیینی نیز هست. آزادی ادیان توسط بسیاری از دولتها و افراد به عنوان یکی از حقوق بشر بنیادی شناخته میشود.بسیاری از محققین، هند را به عنوان بهترین نمونه کنونی آزادی ادیان معرفی میکنند. آزادی انجام اعمال دینی، ترویج و سخنرانی همهٔ مذاهب از حقوق اساسی نوشته شده در قانون اساسی هند میباشد.بند ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی بر این نکته تأکید میکند که سلب کردن حق انسانها برای انجام اعمال دینی خود، بی عدالتی محسوب میشود.)
سخنانی که مخلّ نظم عمومی باشند (مثلاً سخنانی که باعث ایجاد وحشت عمومی شود)«یک نمونش جو سازی در گروه و ترساندن و تحریک اعضا به وسیله اینکه اطلاعات در حال رصد هستند” نکتهٔ مهم این است که گاهی اوقات بیان نه تنها بیان یک سری جمله، بلکه انجام یک عمل نیز هست و آن عمل میتواند زیانآور باشد .
مثلاً بدنام کردن یک نفر میتواند به او زیان برساند. گاهی اوقات اختلاف نظر در مورد اینکه آیا بیانی خاص زیانآور است یا نه وجود دارد (مثلاً مورد صحنههای شهوتآمیز)؛ یا اینکه اختلاف نظر در مورد اینکه آیا یک زیان نسبت داده شده واقعاً یک زیان است وجود دارد (مثلاً سخنرانی بر ضدّ یک حکومت که بسته به دیدگاه فرد میتواند واقعاً زیان آور باشد یا نباشد)؛ یا اینکه اگر فرض کنیم که زیان واقعی است، سؤال این است که زیان چقدر باید بزرگ باشد که محدود کردن بیان را توجیه کند؟
یکی از مشکلات عملی موجود این است که قانون گزاران و قضات نیاز به تمایزات دقیق بین «بیان قابل قبول» و «بیان غیرقابل قبول» دارند، ولی از طرف دیگر استدلالات کلی فلسفی معمولاً توانایی رسم مرزهای مشخص را ندارند. علاوه بر این به دلیل ترس از قدرت سیاسی و یا بدترکیب شدن قوانین، ممکن است جایز نباشد که ممنوعیت قانونی برای برخی بیانها وضع کرد، ولی از نظر اخلاقی انتظار داشت که انسانها آنها را نگویند (یعنی بیان آنها از نظر قانونی مشکلی نداشته باشد ولی کاری غیراخلاقی بحساب بیاید)
اصلیترین استدلالهای طرفداران آزادی بیان این است نشان دهند که:
الف ـآزادی بیان برای جستجوی حقیقت ضروری است
ب ـ آزادی بیان از اجزای اصلی دموکراسی است
ج ـ آزادی بیانرابطه حیاتی با کرامت انسانی داشته و نقش عمدهای در بهبود سطح زندگی بشر بازی میکند.
د ـ آزادی بیان و اطلاعات برای توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی انسان ضروری است و شرط پیشرفت هماهنگ گروه های اجتماعی و فرهنگی ملت ها و جامعه بین الملل به شمار می رود .
بعقیدهٔ استانلی فیش ” آزادی بیان ارزش مستقلی نیست، بلکه یک جایزهٔ سیاسی است ؛ آزادی بیان ارزشش را از این بدست میآورد که به خوبیهایی مفروض منجر میشود ” .
فرای این چند استدلال ، طرفداران آزادی بیان همچنین به خطرات کنترل دولت بر آنچه گفته و نوشته میشود اشاره میکنند. سپس به استدلالهایی که اکثریّت را به این سمت برده که آزادی بیان نامحدود مطلوب نیست میپردازیم.
آبادی یک کشور از روی نسبت آزادیش سنجیده میشود نه از روی حاصلخیزیش. ( شارل دو مونتسکیو)
آزادی متعلق به یک نفر نیست. مال همه است. ( هربرت اسپنسر )
بیان تفکرات و عقاید چه موافق چه مخالف هرچیزی بدون تحمیل آن و فقط در حد بیان و از بیان آن هیچ ضرری به کسی نرسه و در قبالش هیچ مشکلی برای شخص بیان کننده نباش از نظر امنیتی و اخلاقی آزادی یاد آور سیمای میلتونیو رسوییروشنگری رادیکال، همراه با گفتمان حقوق و آزادی های فردی آن است که به وسیله ی خرد وقانون طبیعی تضمین شده است.
به جز انسانهای خوب، کسی نمیتواند ااز صمیم قلب عاشق آزادی باشد… دیگران عاشق آزادی نیستند، به مجوز آن عشق میورزند.تصدی شاهان و دادرسان ( ۱۶۴۹جان میلتون )
کسی را که بتوان با شدتِ عمل و سختگیری وادار به اطاعت نمود، تبدیل به موجود ذلیلی خواهد شد. ( ژان ژاک روسو )
انسان، آزاد زاده شده اما در همهجا به بند نکشیدهمیشود ( قرارداد اجتماعی، کتاب ۱، بخش ۲ ـ روسو)
همه ما بدنبال آزادی مشروع هستیم نه مطلق زیرا مطلق گرایی باعث پایمال کردن حقوق آزادی دیگران خواهد.
هیچ سرسپردگی کاملتر از این نیست که به ظاهرِ آزادگی آراسته باشد، آنجاست که اراده نیز تن به اسارت میدهد. ( روسو )
مفهوم آزادی اطلاعاتی در مخالفت با برخوردهای حکومتی در سانسور، کنترل فعالیتهای مردم و تحت نظرگیری اینترنت به وجود آمد. وبسایتها در کشورهایی که معمولاً آزادی ابراز عقیده نیز موجود نیست سانسور میشوند. در این مواقع برخی وبسایتها هاست خود را به طور مرتب جابهجا میکنند . بر اساس پژوهش گزارشگران بدون مرز در «لیست کشورهای دشمن اینترنت»، کشورهای زیر دارای سانسور فراگیر اینترنتی هستند:اسرائیل، کوبا، مالدیو، کره شمالی، میانمار، سوریه، تونس، ازبکستان، ایران و ویتنام .
آزادی بیان در ایران
بموجب قانون اساسی ایران نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل مبانی اسلام باشند و رسیدگی به جرائم مطبوعاتی با حضور هیئت منصفه در دادگاه انجام میشود .آزادی پسازبیان اصطلاحی نوساخته در جامعه سیاسی و مطبوعاتی ایران است و به معنای این است که هنگامی که فردی اندیشهاش را (توسط روزنامه، رادیو، وبلاگ یا …) در جامعه مطرح کرد، به دلیل ابراز آن آزار نشود یا در دادگاه محاکمه نگردد. در سال ۲۰۰۹ کشور ایران در ردهٔ ۱۷۲ جهان در فهرست آزادی مطبوعات سازمان گزارشگران بدون مرز قرارداشت. تنها سه کشور ترکمنستان، کره شمالی و اریتره در وضعیتی بدتر از وضعیت ایران قرار گرفتهاند . موضوعاتی همچون مناسبات با آمریکا، برنامه هستهای ایران، اسلام، مذهب و سنن و روحانیت در کشور ایران موضوعات ممنوعه محسوب میشوند. سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران ازجمله چهل و دو رهبر و مقام دولتی در جهان است که از سوی گزارشگران بدون مرز به عنوان دشمنان آزادی مطبوعات برگزیده شدهاند.
بگفتهٔ فیلسوف دیوید وان میل از آنجایی که آزادی بیان در قالب فوایدی که بهمراه میآورد ارزشمند میشود، محدودکردن آن نیز باید بوسیلهٔ فوایدی که بهمراه دارد توجیه شود. نکته دیگری که وجود دارد این است که بیان بر خلاف برخی از اعمال کاملاً قابل محدود کردن نیست؛ اگر حکومتی بخواهد جلوی موتورسواری را بگیرد میتواند تمامی موتورها را جمع کند، ولی در مورد صحبت، حداکثر افراد را پس از اینکه صحبت کردهاند میتواند مجازات کند؛ بنابراین بحث بر سر محدود کردن بیان نبوده، بلکه بر سر تصمیم گیری هزینه دار کردن آن است. مهمترین و جدیترین این هزینه مجازاتی قانونی (مانند جریمه مالی یا زندانی شدن یا مرگ ) که انجام آن امر به دنبال دارد است. علاوه بر این اجتماع خود نیز نقش کنترلی در محدودکردن بیان بازی میکند. مثلاً ممکن است شخصی از بیان چیزی امتناع کند چون فکر میکند که مورد استهزا و یا خشم افراد دیگر جامعه قرار میگیرد.
نبود آزادی بیان در اسلام :
این مقدمه را با سؤال مهمی آغاز میکنیم : چرا در قرآن ، صریحا از کلمه «آزادی» سخنی به میان نیامده است؟ مگر آزادی، مسأله مهم بشر نیست ؟ آیا در آن زمان ، آزادی مسأله بشر نبوده ، و امروزه این اهمیت پیدا شده است؟ آیا قرآن، تنها به مسائل جامعهی آن روز پرداخته است ؟ و آیا انسان اساساً نیاز به آزادی دارد ؟ یا به صورت مقطعی و در دوران ما چنین نیازی پیدا کرده است؟ اگر انسان، اساساً به آزادی نیاز دارد، پس چرا در قرآن نیامده است؟ این سؤالها در مورد «آزادی و خصوصا آزادی بیان» هم مطرح است. ارزشهای آزادی بیان چیست ؟ آیا خدا هیچکدام از ارزشهای آزادی بیان را قبول ندارد ؟ اگر انسان اساساً به «آزادیهای » نیاز دارد، پس چرا در قرآن نیامده است؟ آسیبهای «آزادی بیان» چیست؟/ آیا با مفهومی غیر از آزادی، میتوان از آن آسیبها کاست؟ فواید آزادی بیان چیست؟/ آیا با مفهومی غیر از آزادی، نمیتوان به آن فواید دست پیدا کرد؟
یکی از شاخههای آزادی، آزادی در بیان و قلم و اظهار نظر در مسائل اجتماعی و غیره است، و این مطلب در قرآن و سنت پیامبر معلوم و مشهود است ، گرچه خلاف آن در جهان اسلام شایع و رایج بوده است و مسلمانان ( حتی خود محمد ) هیچ ارزشی برای این حقّ قائل نبوده است . آزادی بیان در سیرهٔ پیامبر اسلام محدودیّتهایی داشت. اهانت کردن و بویژه به مقدسات آزادی بیان به حساب نمیآمد. کسی که به عمد به خداوند یا پیامبران اهانت کند مشمول آزادی بیان نیست. پیامبر نیز برای ایندسته افراد حق آزادی بیان قائل نبود و با آنان برخورد میکرد . نمونههای متعددی از شعرایی که بر ضد اسلام شعر میسرودند و به دستور پیامبر اسلام به قتل رسیدند در تاریخ ثبت شده است. زیرا کسی که به مقدسات اسلام اهانت کند محکوم به اعدام است. به عنوان نمونههایی از شاعرانی که به دست مسلمانان و به فرمان پیامبر اسلام به قتل رسیدند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عصما شاعر زنی از قبیله بنی خَطْمه که به دست مسلمانی به نام عمیر بن عدی به قتل رسید. در روایت ابناسحاق آمده است که رسول خدا شعر آن زن را شنید و از مردم خواست تا کسی او را از شر این زن ایمن سازد. البته اصحاب رسول خدا بدون اجازهٔ وی به قتل کسی دست نمیزدند. بلاذری نیز میگوید: «وقتی عمیر بن عدی تصمیم به قتل گرفت، مسلمانان در بدر بودند. او صبر کرد تا رسول خدا بازگشت. از وی اجازه گرفت و آن زن را به قتل رساند.»
ابوعَفَک شاعریهودی از طایفه بنی عمروبن عوف که به دست سالم بن عمیر به قتل رسید . هر چند بلاذری میگوید: “روایت دیگر حکایت از آن دارد که امام علی وی را به قتل رسانده است .
کعب بن اشرف شاعر برجستهٔ یهودی نیز به همین سرنوشت دچار شد . پس از فرمان پیامبر اسلام، محمدبن مسلمه داوطلب شد و به همراه ابونائله و سه نفر دیگر از اوسیان شبانه او را به قتل رساندند .
بیان بدون آزادی در برخی جوامع (مراجع شیعه )
مراجع شیعه آزادی بیان را شامل مواردی که به باور آنان جسارت به مقدسات اسلام تلقی میشود، نمیدانند و برای کسانی که به مقدسات اسلام توهین کنند، حکم قتل صادر میکنند. به عنوان نمونههایی از این دست میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
روحالله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی ایران در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ حکم کشتن سلمان رشدی را صادر کرد و این فتوا تا به امروز بر قوّت خود باقی است. رهبر فعلی ایران، سید علی خامنهای نیز در سال ۱۳۸۳ خورشیدی، حکم خمینی را غیرقابل تغییر خواند.
آیت الله صدر (پدر امام موسی صدر) فتوای مهدورالدم بودن احمد کسروی را صادر کرد که در نهایت توسط گروه فدائیان اسلام به طرز فجیعی اجرا شد.
محمد فاضل لنکرانی با صدور فتوایی در مورد رافق تقی نوشت: قتل او بر هر کسی که به او دسترسی داشته باشد لازم است و مسئول روزنامهای که مطالب او را چاپ کرده نیز همین حکم را دارد. در پی این حکم رافق تقی به قتل رسید.
به دنبال راهاندازی صفحه طنز مجازی دربارهٔ امام دهم شیعیان علی النقی، صافی گلپایگانی از مراجع تقلید شیعیان با صدور فتوایی، جسارت کنندگان به امام دهم را «مرتد» خواند.
مسلم ملکوتی از مراجع تقلید شیعه با صدور فتوایی قتل شاهین نجفی را واجب اعلام کرد. ملکوتی اعلام کرد: «همانطور که قتل سابّ نبی (ص) واجب است، قتل توهین کننده به هر یک از حضرات معصومین و اهل بیت به هر نحو از انحاء توهین بر شنونده مسلمان واجب است.»
حجتالاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان :
«آزادی بیان» یک مرام صهیونیستی است/ آیا بازی آزادی بیان همیشه به نفع دروغ گوها تمام نمیشود؟
حجتالاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در سخنرانی شب هفتم محرم خود در دانشگاه هنر، به موضوع “آزادیهای اجتماعی و آزادی بیان” پرداخت و تفاوت میان آزادی بیان و اظهار شجاعانه حرف حق را توضیح داد.
به گزارش رجانیوز، گزیده سخنان پناهیان در این زمینه که متفاوت از مباحثی است که تاکنون در مورد آزادی بیان مطرح شده، در ادامه آمده است:
- بی شک مفهوم آزادی و آزادی بیان فوایدی دارد، اما بدون تردید آسیبهایی هم دارد. باید دید آیا امکان دارد به همان فوائد از راه دیگری که آسیبهای کمتری دارد رسید؟ برای درک اهمیت این سوال باید به فریبها و آثار سوء آزادی بیان توجه کرد. ما که تاکنون هر چه دیدهایم، مفهوم آزادی بیان بیشتر به نفع سرمایهداران زالو صفت و صهیونیستها بوده است.
- البته هر سخن حقی میتواند آسیبهایی داشته باشد و مورد سوء استفاده قرار بگیرد. هم از آزادی ممکن است سوء استفاده شود و هم از آیات قرآن (همانطور که عده ای به استناد برخی آیات قرآن به جنگ با حضرت علی علیه السلام برخاستند)، اما باید دید آسیب کدام مفهوم کمتر است ؟ قطعاً به دلیل کمتر بودن آسیبهای روش قرآن و روش برخورد دین با مفاهیم اجتماعی باید به نگاه دینی برگردیم؛ و نباید تعصب داشته باشیم که برخی مفاهیم علم شده در جوامع پر از مشکلات مدرن را مسلمات و مقدسات اولیهی حیات انسان تلقی کنیم .
در فضای آزادی بیان، اکثراً سخن «باطل» رد و بدل میشود یا سخن «حق»؟/ آیا بازی آزادی بیان همیشه به نفع دروغگوها تمام نمیشود؟/ «آزادی بیان» بیش از فایده، ضرر دارد
- یکی از فواید آزادی این است که «در فضای آزاد، حرف حق هم رد و بدل میشود.» خب خدا کاری کرده است که حرف حق حتماً رد و بدل بشود و دستور داده که کسی که حرف حق میزند، از غیر خدا نترسد. ولی در آزادی بیان، حرف بد هم رد و بدل میشود. حالا اگر دقت کنید، میبینید وقتی ملاک ارزش، «آزادی بیان» باشد بیشتر حرف «بد» رد و بدل میشود، یا آنجا که «شجاعت در بیان سخن حق» ارزش محوری میشود، حرف بد و ناصحیح مطرح میشود؟ پس آزادی بیان بیش از فایده، ضرر خواهد داشت؟ آیا در شرایطی که آزادی بیان ارزش محوری باشد، بازی همیشه به نفع فریبکارها و دروغگوها تمام نمیشود؟ در حالی که اگر ارزش محوری با مفهوم شجاعت در بیان حق باشد، فریبکاریها و دروغگوییها راحت تر قابل کنترل است.
وقتی تنها بر فضای باز تأکید شود، حرف غلط بیشتر رد و بدل میشود
- وقتی تنها بر فضای باز تأکید شود، بیشترین حرفی که رد و بدل میشود حرف غلط خواهد بود. مانند وقتی که انواع محدودیتها کم باشد، بیشتر شاهد ظلم و ستم خواهیم بود تا رشد و بالندگی. بعد لازم است قوانین و ضوابط فراوانی تنظیم شود، تا از آسیبها جلوگیری کنند. در نهایت هم معمولا ضوابط چندان کارگر نخواهند بود. تاکید بر آزادی بیان چنین گرفتاریهایی زیاد دارد. ولی این مشکلات در شیوهی نگاه قرآن بسیار کمتر است. ممکن است کسی به بهانهی بیان سخن حق و حقطلبی به سخن باطل بپردازد ولی کنترلش راحتتر است بالاخره حرف حق منطق و ملاکهایی دارد که راحتتر قابل ارزیابی است. در فضای نگاه قرآن، در قدم اول لازم است که فرد، مبلّغ رسالات خدا باشد و اهل سخن حق باشد. از اول هم به سخن گفتن هر کسی بها داده نشده است که همین که حرف بزند ارزشمند باشد، بلکه باید حرف حق بزند.
«آزادی بیان» حربهی غرب برای ایجاد اختلاف در جامعه/ «آزادی بیان» یک مرام صهیونیستی
- یکی از آسیبهای مهم آزادی بیان به عنوان یک ارزش محوری این است که میتواند منشأ اختلافات شود و همه افراد جامعه را به جان هم بیاندازد. امید استکبار برای اینکه بتواند یک جامعه را به نزاع و اختلاف بکشاند، ارزش محوری دادن به همین آزادی بیان است. با چنین تحلیلی کلمه آزادی بیان به جای اینکه یک کلام مقدس بشود، میشود یک مرام صهیونیستی.
- دغدغه قرآن برای اهل رسانه، تقوا است نه آزادی. اگر آزادی هم نباشد ، اگر تقوا باشد نه تنها از آزادی سوء استفاده نمیشود بلکه آزادی حقیقی نیز ایجاد خواهد شد. چون خود رسانهها میتوانند یک نوع خفقان و سلب آزادی بیان را به جامعه و اندیشمندان تحمیل کنند که از خفقان دیکتاتورهای نظامی بدتر است.
در پایان باید به تمام انسان های متدین گفت آیا میتوان به تمام عقاید و ادیان احترام گذاشت و اجرای آنها را آزاد گذاشت؟
اگر بر فرض در دین یا عقیدهای کشتن هر پدری لازم باشد نمیتوان به آن دین یا عقیده احترام گذاشت. اسلام نیز از پیروانش میخواهد که دیگران را به علت انجام بعضی از رفتارها شلاق بزنند (سورهی نور، آیهی 2)، پاها و دستهایشان را ببُرند (سورهی مائده، آیهی 33)، کافران را در صورت ایمان نیاوردن بکشند (طبق آیات ابتدایی سورهی محمد)، با مسیحیان و یهودیان بجنگند تا به دین اسلام بپیوندند، یا با خواری جزیه (خراج) بدهند (سورهی توبه، آیهی 29) و زنان را در صورت ترس از نافرمانی پس از نصیحت و دوری کردن، کتک بزنند (سورهی نساء، آیهی 34)؛ بنابراین یک پیرو اسلام (مسلمان) برای اجرای عقیده و دین خود ملزم به اجرای موارد ذکر شده است و میبینیم که این موارد به دیگرانی که مجازات میگردند نیز مربوط میشود. پس بنا بر دلایل ذکر شده، در اینجا نیز احترام گذاشتن برای اجرا گشتن دینی که به حوزهی خصوصی سایر افراد هم کار دارد، عقلانی نیست.
احمد شاملو:
سانسور که حق هر گونه بازخواستی را از نویسندگان و سخنگویان ملّت سلب کرده است، میدان بلامعارضی در اختیار مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی «دولتی» میگذارد تا تصویری مجعول و نادرست از حقایق اجتماعی در ذهن تودههای مردم به وجود آرند. سیاه را سفید و دوغ را دوشاب جلوه دهند و معیار و محکی جز آنچه خود به دست مردم میدهند، برای تمیز درست از نادرست و صحیح از سقیم و حق از باطل باقی نگذارند.
■ سخن سردبیر – ایرانشهر، شماره طلیعه، شهریور ۱۳۵۷
محقق : ساسان قره داغی
فهرست منابع
جان میلتون (زادهٔ ۹ دسامبر ۱۶۰۸ – درگذشته ۸ نوامبر ۱۶۷۴) شاعر و نویسندهٔ انگلیسی است.
ژان ژاک روسو، فیلسوف و نویسنده فرانسوی- سوئیسی (از مادری سوئیسی و پدری فرانسوی)، (۱۷۱۲ ـ ۱۷۷۸).
۱- حقوق ارتباطات جمعی، دکتر کاظم معتمدنژاد، انتشارات دانشکده علوم اجتماعی، سال ۱۳۶۲، ص ۵۰.
۲- فرهنگ علوم سیاسی، علی آقابخشی و مینو افشاری راد، نشر چاپار: زمستان ۸۳، ص ۲۵۶.
۳- حقوق ارتباطات جمعی، همان،ص ۱۴.
۴- نشریه کیان، شماره ۲۴، ص ۴۴.
۵- نظریه های ارتباطات، ورنر سورین و جیمز تانکارد، ترجمه علیرضا دهقان، انتشارات دانشگاه تهران، تابتسان ۸۱، ص ۴۴۴.
۶- فصلنامه رسانه، «رسانه های نوین جهانی و سیاستگذاری ارتباطات» لورا استین و نیکیل سینا، ترجمه لیدا کاووسی، سال پانزدهم، شماره دوم، تابستان۸۳، ص ۱۳۵.
۷- فصلنامه رسانه، امید علی مسعودی، سال چهارم، شماره اول، بهار ۸۲، ص ۴۶.
۸- حقوق ارتباطات، کاظم معتمد نژاد، جاول، چاپ چهارم، ۱۳۸۵، دفتر ارتباطات و توسعه رسانه، ص ۲۴
۹- فرهنگ و پژوهش، همان، ص ۲۰.
۱۰- رسانه، «یونسکو و مسأله ارتباطات و اطلاع رسانی» مریم بهادر، سال دوازدهم، شماره سوم پاییز ۸۰، ص ۵۱.
۱۱- حقوق مطبوعات، همان، ص ۱۰۱.
۱۲- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اداره کل قوانین کشور، ۱۳۶۹.
۱۳- حقوق مطبوعات، همان ص ۱۳.
۱۴- حقوق ارتباطات جمعی، همان، صص ۳۰۹ و ۳۱۰.
۱۵- رسانه، «آزادی بیان در مصوبه های جهانی» یونس شکرخواه، سال۱۵، شماره سوم، پاییز ۸۳، ص ۱۷۳
۱۶- رسانه، حق دسترسی آزاد به اطلاعات و دموکراسی»، همان، ص ۳۰.
۱۷- حقوق ارتباطات جمعی، همان صص ۱۴۱-۱۲۰.
۱۸- فرهنگ حقوق بین الملل، رابرت بلدسو، ترجمه بهمن آقایی، کتابخانه گنج و دانش، ص ۹۶
۱۹- رسانه، «آزادی بیان در مصوبه های جهانی»، همان، ص ۱۷۴.
20 – «سبکی فکر، سنگینی واقعیت» – اثر اریک لیدمن-ترجمه سعید مقدم- نشر اختران- چاپ اول-1384- ص 124
21 – سولی پور، مرتضی. «جمعیت فدائیان اسلام؛ گفتگو با احمد شهاب». مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
One comment